يا علي از ناله چاه كوفه را آذر نزنيا حسين جا از نوك نيزه آتش به خشك و تر مزن
زينب كبري دگر بر چوب محمل سر مزنچاك بر پيراهن خود، پاي تشت زر مزن
مي رسد روزي كه مي شود روشن دو عينخيزد از مهدي نداي يالثارات الحسين