سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://1.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

1. چقدر ما احساساتی هستیم

وقتی غزه را می بینیم و لبمان را می گزیم

و چقدر باید از خودمان راضی باشیم

وقتی گوشه چشممان هم تر می شود!

2. علمای الازهر و سران عرب بدند

ما خوبیم!

تکلیفمان را انجام دادیم

خوشا به حالمان!

3. یادمان باشد یزید زیاد است و حسین(ع) کم

شاید منتظرمانده ایم تا زینب(س) شویم

پس فعلاً استراحت کنیم و نسکافه بنوشیم!

با ندای "هل من ناصر" که بیدار نشدیم

با نوای "یا لثارات الحسین" چه می کنیم؟


[ شنبه 87/10/21 ] [ 2:49 عصر ] [ علی ] [ نظرات () ]

بالاخره بعد از کلی جدل و هیاهو، کشور، وزیر خود را شناخت. البته این رای تا الآن معتبر است و هر لحظه ممکن است مجلسی ها پشیمان شوند و درخواست استعفای وزیر را از جانب خود به دولت و وزیر و مسئولین و مردم و هرکسی که بهش بربخوردند، ارائه دهند!

اتفاقات این وزارت خانه هم سریال جالبی را خلق کرد. سریال از آن جا آغاز شد که در شهریور اولین سال حکومت دولت نهم، پورمحمدی با رأیی نه کم و نه زیاد، وزیر شد. تا امسال او نقش اول ساختمان خیابان فاطمی بود تا اینکه رفت و نوبت داستان علی کردان رسید. داستانی که با رای نمایندگان به او آغاز شد و با پس گرفتن رأی شان ادامه یافت و به نظر می رسد هنوز هم ادامه داشته باشد!

آخرین قسمت این سریال را امروز صادق محصولی بازی کرد و بازیگر نقش اول سریال شد!

نکته ای که در تعداد رأی های این سه وزیر پیشنهادی وجود دارد این است که در بین این سه وزیر، علی کردان بیشترین رأی را کسب کرده است.

علی کردان، مصطفی پورمحمدی و صادق محصولی به ترتیب با  169 ، 153 و 138  تکّه کاغذ سفید، به ساختمان وزارت کشور فرستاده شدند.

                       علی کردان با بیشترین رای در صدر قرار دارد!

علی کردان، که شاید پرحاشیه ترین وزیر بعد از انقلاب باشد، در حالی به وزارت رسید و از وزارت برکنار شد که هیچ تغییری در مدت نود روز در او ایجاد و اثبات نشده بود. او وزیر شد با مدرکی که جای بحث داشت و استیضاح شد با کارنامه درخشانی که جای بحث نداشت.

رأی آقای محصولی هم با بحث هایی همراه بود. با اتفاقی که برای کردان رخ داد، هیچ بعید نیست بحث هایی مثل: ریاست او بر ستاد انتخاباتی "محمود احمدی نژاد" یا ستاد "علی اکبر هاشمی رفسنجانی بهرمانی" و یا مال و اموال محصولی ، برای او و دولت نهم و کشور و ملت دردسرساز شود و عمر وزارت این وزیر هم، به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری نهم قد ندهد همان طور که عمر مصطفی و علی قد نداد. باید منتظر ماند و دید که این سریال وزارت کشور به کجا ختم می شود؟!؟

پانوشت: یه معلم داشتیم که می گفت: "نه زور بنویسید و نه به زور بنویسید"! من هم چند وقتی بود به زور ننوشتم!


[ سه شنبه 87/8/28 ] [ 11:32 عصر ] [ علی ] [ نظرات () ]

چندماهی است از شبکه های مختلف سیما، سریالی با نام کلید اسرار پخش می شود. این مجموعه تلویزیونی که محصول ترکیه است، به ادعای خود اهالی صداوسیما، با استقبال و رضایت عمومی مواجه شده است.

این سریال در ترکیه ساخته شده است(1). ساختن چنین سریالی از سوی این کشور،‏ جای بحث دارد.ترکیه با ساخت این فیلم و تبلیغ زیاد روی آن و پخش آن در کشورهای مختلف، جلوه و جایگاه بسیار خوبی برای خود بین مسلمانان، به عنوان منادی معنویت اسلامی در جهان، و در غیر مسلمانان به عنوان پرچمدار معنویت دست و پا کرده است.

در جهان امروز یکی از خلاهای بشر، کمبود نیرویی ماورایی برای استمداد از او در مواقع حساس و بحرانی زندگی اش است. قبل از ساخته شدن این فیلم سازان مسیحی اقدام به ساخت مجموعه ای مشابه می کنند تمایل فیلم سازان مسیحی و مسلمان به ساخت این نوع فیلم ها، وجود این خلا را تائید می کند.

ولی سوال اینجاست که چرا فیلم سازان شیعه به سمت این نوع برنامه ها نمی روند؟ آیا داستان هایی مثل و یا بهتر از آن را در اختیار نداردکه دارند؟ آیا مخاطبان شان اقبالی به این فیلم ها ندارد که دارد؟ و آیا خودشان...

 در این فیلم ، طبق عقیده اهل سنت، زنان بی حجاب هستند و با توجه به اینکه حال و هوای فیلم کاملا مذهبی است، برای مخاطب کشور ما، این نوع افراد الگو می شوند و حتی دیگر نمی توان به آن ها خرده گرفت چون خودمان نیز از پخش آن ذوق زده شده ایم و متوجه عواقب خطرناک آن نیستیم.(2)

این فیلم بیش از آن که به تبلیغ معنویت بپردازد، به وجود معنویت بین سنی ها تاکید می کند و در حقیقت، برای غیرمسلمانانِ تشنه معنویت، بهترین تبلیغ برای روی آوری به تسنن را ارائه می دهد و سنی ها با تلاش و تبلیغ خود، سیل مشتاق به اسلام را به سمت خود تسنن هدایت می کنند. حال آنکه ما حرفی از عقاید بر حق خود در این وسعت نمی زنیم و شاید خجالت بکشیم از این صحبت ها در سینمایمان داشته باشیم!

وقتی می توان از زندگی حتی نوکران اهل بیت(ع) طولانی ترین سریال ها را ساخت و یا از کرامات و معجزات اهل بیت، سال ها فیلم تولید کرد، چرا باید سراغ داستان هایی برویم که بسیاری از آن ها هم آبکی و سرد است.

ولی باید توجه کرد این سریال با تمام کمبودهای داستانی و موضوعی خود،‏ چه مخاطبی به خود جلب کرده است. آیا وقت آن نرسیده است در سینما با افتخار، عقاید و مستندات خود را به جهانیان عرضه کنیم؟

(1) ترکیه کشوری عجیب است. هم در آسیاست و هم اروپا. هم کشور اسلامی به حساب می آید و هم استانبول و آنتالیایش، شهره عام و خاص است!!!

(2) ما،شخصیت های زیادی داریم که از مواهب و کرامات بزرگان اسلام همچون حضرت پیامبر اعظم(ص) و اهل بیت(ع) بهره مند شده اند ولی دین ما را نپذیرفته اند ولی قرار نیست ما آن ها را در جایگاه الگو قرار دهیم و برایشان تبلیغ کنیم.


[ دوشنبه 87/8/6 ] [ 1:19 عصر ] [ علی ] [ نظرات () ]

هالیوود به عنوان یکی از مهمترین ابزار تبلیغاتی و تسلّطی آمریکا، از سیاست های مشخص و مدونی پیروی می کند که منطبق و هماهنگ با اهداف سیاسی آمریکاست. به عنوان مثال فراموش نمی کنیم که این "ماشین فیلم سازی"، قبل از حمله آمریکا به عراق،چگونه اذهان عمومی دنیا را  برای انجام آن،آماده کرد. 

هالیوود

در این میان، یکی از موثرترین سیاست های هالیوود، استفاده از بازیگران کشورهای هدف می باشد.  با توجه به تاثیر بالای این کار، قطعاً یکی از کشورهای هدف، ایران است.

آن ها با این کار ضربه فرهنگی عمیقی در طولانی مدت به ما وارد نموده اند. منظور بنده فقدان بازیگر مجذوب یا جذب بازیگران بعدی نیست. بهتر است کمی کلی تر و جامع تر به آن چه که اتفاق افتاده نگاهی بیاندازیم.

فراهانی با کلّی تبلیغات و بگو مگوها رفت. این رفتن به خودی خود به فرهنگ که هیچ، به سینمای ما هم ضربه ای نمی زند. ولی وقتی با این رفتن ذائقه مردم به خصوص جوانان تغییر می کند، متوجه ضربه اصلی می شویم.
جوانانی که تقیّد کمتری به دین دارند مورد بحث نیستند. اما در حقیقت با این انتقال، اکثر جوانان که وبلاگ هایی با رنگ و رویی مذهبی داشتند و ادعای دینداری می کردند،دست به انتشار عکس های نیمه عریانی زدند‏ که هالیوود برایشان تجویز کرده بود.
برخی جوانانی نیز که در چارچوب دین، از اینترنت استفاده می کردند، به خود حق دادند تا به جستجوی آن عکس ها بپردازند و البته خود به خود علاوه بر عکس های گلشیفته، به عکس های دیگری نیز برخورد داشته باشند. 

گلشیفته فراهانی

 تمامی این تغییر ماهیت و رفتار برخی وبلاگ ها و جوانان فقط نتیجه چند عکس بود. تصور بفرمایید زمانی که این بازیگر فیلمی بازی کند و طبق روال مرسوم در هالیوود در آن فیلم، ... دیگر آن روز چه خواهد شد!

پس هدف اصلی هالیوودی ها گلشیفته یا بازیگر دیگری نیست؛بلکه آن ها درصددند تا با هر وسیله ای بینندگان بیشتری را برای خود دست و پا کنند و قطعاً با ایجاد حس کنجکاوی و تبلیغ فیلم خود توسط خود ما و سایت ها و روزنامه های مان به هدفشان خواهند رسید.


[ پنج شنبه 87/7/25 ] [ 12:37 صبح ] [ علی ] [ نظرات () ]

توضیح لازم: از همین اول بگم منظور از " مرگ بر روز بتن!" دعا برای نابودی این روز نیست بلکه برای نشان دادن اعتراض به نحوه انجام آن است. تا پایان با ما باشید:

سلام! روز جمعه دوازدهم مهرماه به همراه دیگر همکلاسیهایم به دانشگاه شهید عباسپور تهران رفتیم تا به عنوان تیم بتن دانشگاه قم، در مسابقات روز بتن شرکت کنیم. تلاش برای این مسابقات را از اردیبهشت ماه گذشته به طور جدی آغاز کرده بودیم و در بخش مسابقه جذب آب و مقاومت الکتریکی شرکت کردیم.

در ابتدا همه چیز مرتب به نظر می آمد حتی مدل لباس کادر اجرایی هم هماهنگ بودند و با مانتو و مقنعه های هم رنگ، مقدار مساوی ای از موی خود را بیرون گذاشته بودند!

به سالن مربوط به مسابقه خودمان رفتیم. قبل از اینکه نوبت خودمان برسد به بخش های دیگر سری زدیم. در بخش مسابقه "سازه های محافظ تخم مرغ" با واقعه تعجب برانگیزی مواجه شدیم. دستگاه مربوط به انجام مسابقه اشتباه و در واقع، کوچک طراحی شده بود!!! اندازه نمونه های ارسالی برای این بخش منطبق با آیین نامه ارائه شده از سوی اعضای برگزار کننده بودند ولی دستگاه اجرای مسابقه منطبق با آن نبود. درست کردن دستگاه،حداقل دوساعت وقت دانشجویان شرکت کننده را گرفت.

در بخش بتن سبک نیز مانند همیشه اعتراضات نسبت به داوری و نمونه های بقیه تیم ها، وجود داشت.

در قسمتی که ما شرکت کرده بودیم، همان طور که گفتم، دارای دو بخش بود. بخش اول یعنی جذب آب بدون مشکل انجام و اندازه گیری ها انجام شد. در این بخش نیاز به هیچ وسیله یا ابزار خاصی به جز لگن های آب و خط کش(کولیس ورنیه) نبود.

بخش دوم به بعد از ناهار موکول شد. از ساختمان بیرون آمدیم و به دنبال مکانی برای ادای نماز می گشتیم که مسجد را یافتیم. مسجدی زیبا اما با درهای بسته! به محل برگزاری برگشتیم و از همان کادر اجرایی با لباس هماهنگ(!) مکانی برای نمازخواندن خواستیم. آن ها هیچ جواب خاصی ندادند فقط با تعجب پرسیدند: "شما نماز می خوانید؟" من و بقیه بچه ها حیران ماندیم. به همان مسجد بازگشتیم و پشت درهای مسجد نمازی خواندیم. جالبتر این که فقط یک نفر از حاضران در مسابقات آن موقع نماز خود را خواند و بقیه دانشجویان، هیچ! مسئولان هم... ان شالله بعداً خوندن!

در بخش دوم برای اندازه گیری مقاومت الکتریکی، دستگاهی به سالن آورده شد. هیات داوران هیچ آشنایی با آن دستگاه ساده نداشتند. تعدادی از دانشجویان طی نیم ساعت سعی کردند تا روش کار را به ایشان بیاموزند. هیات داوران روش را پذیرفت و وقتی می خواست آن را اجرا کند، رئیس انجمن بتن وارد سالن شد و گفت این روش درست نیست چون وقت زیادی می برد!!!! و روش خود را به هیات داوران تحمیل کرد. دانشجویان که به روش خود اصرار داشتند، سالن را ترک کردند که باعث توجه حضار هم شد.

با تمام حرف و حدیث ها و داوری ها و ناداوری ها و بی نمازی ها! مسابقه تمام شد و برای اختتامیه همه در آمفی تئاتر اصلی جمع شدیم. پس از تشکرها و سخنرانی ها و ... خواننده ای روی سن آمد تا برای دانشجویان، برنامه اجرا کند. در ابتدا با آهنگ تندی شروع کرد که در شعرش الهی و خدایا زیاد به کار رفته بود. سرم درد گرفت و بیرون آمدم. پس از چند دقیقه به سالن برگشتم. دیدم نور سالن را کم شده و آقای خواننده هم که گویا اسمشون "امید جبلی" بود، دارن شعری رو با این مضمون می خواند: خانومی فلان، خانومی چنان و ...(خود سانسوری نیست، چیزی یادم نمونده!)

دانشجویان پسر در سمت چپ سالن دست های خود را بالا آورده بودند و به حالت بندری حرت می کردند و کف می زدند. البته برخی از خانوم ها هم ....(این دیگه خودسانسوریه!)

از تمامی دانشجویانی که به داوری ها اعتراض داشتند تنها یک گروه از آن ها همچنان مطالبات خود را پیگیری می کردند و بقیه محو "خانومی" شده بودند! اصلاً به نظرم مسئولین برگزاری این بخش را برای سرپوش گذاشتن روی همه بی برنامگی های خود طراحی کرده بودند.

الغرض، با این مسابقات و همایش ها و کنفرانس ها، مهندس عمران برای جامعه اسلامی تربیت نخواهد شد. خب معلوم است که دو روز دیگر این دانشجویان به آن طرف مرزها فرار خواهند کرد. آیا ما به اینها دل بسته ایم؟ چرا دانشگاهمان بویی از اسلام نبرده تا دانشجویمان نیز از آن بو،‏ عطرآگین شود؟ چه کسی مسئول تباهی این جوانان ونخبگان است؟ روح این جوانان مالآمال از علم و فن و مهندسی است اگر هم به سراغ حرام می روند اشتباه می کنند آن وقت ما در روز بتن، در مسابقات بتن.... نمی دونم چی بگم...

البته یه درسی هم از این مسابقات گرفتم در اینجا بخوانید


[ شنبه 87/7/13 ] [ 4:36 عصر ] [ علی ] [ نظرات () ]

به نام او

سلام! یکی از بحث های مهم و تاثیرگذار در بین مردم و مخصوصاً جوانان و مخصوصاً دانشجویان،‏ تفاوت بین بینش سیاسی و سیاسی کاری است.

این دو مقوله، علی رغم تمام تشابهات و مشترکاتی که با هم دارند،‏ دارای تفاوت های عمیق و بنیادی هستند؛ به طوری که بینش سیاسی باعث پیشرفت و توسعه می شود در حالی که سیاسی کاری از آفت های جدی حال حاضرمان است.

فرد سیاسی کار (که بهتر است آن را سیاست باز بنامیم، نه سیاستمدار) برایش مهم نیست که موضوع مورد بحث و جنجال او، به نفع کشور و مردم هست یا نیست. فقط برای او مهم است که منافع شخصی و حزبی خود را پیش ببرد و یا منافع حزبی دیگر را از بین ببرد حتی اگر منافع آن حزب، با منافع ملت منطبق باشد.

در این گفتار،‏ بحث بر سر گروه یا حزب خاصی نیست و افرادی از هر دو طرف احزاب ایران مصداق جملات این نوشته هستند.

به عنوان مثال، وقتی محمود احمدی نژاد بحث مونوریل ها را مطرح نمود، به جای اینکه با این موضوع برخوردی علمی و کارشناسی شود،‏جاروجنجالی سیاسی به راه افتاد و افرادی که خود را در مقابل احمدی نژاد می دیدند،‏ با بلند کردن سر و صدا سعی نمودند مونوریل را در مقابل مترو، ریاست جمهوری را در مقابل شهرداری تهران و در نتیجه،‏ احمدی نژاد را مقابل قالیباف (حریف شکست خورده او در انتخابات ریاست جمهوری) قرار دهند.

در صورتی که از ابتدا احمدی نژاد، مونوریل و مترو و دیگر سیستم های حمل و نقل را مکمل هم می دانست و سعی در برطرف کردن گره کور ترافیک تهران داشت. در ثانی، انتخابات تمام شده و بلاشک،‏ احمدی نژاد دیگر دنبال رقابت با کسی نیست.

مورد دیگری از این سیاسی کاری هایی که در سطح جامعه تاثیرات شگرفی می گذارد، در مورد خشکسالی امسال است. بذارید از اول ماجرا پیش رویم:

وزیر نیرو پس از زمستان سرد و پربرف پارسال اعلام کرد بارندگی ها تا هم اکنون خوب بوده است و با این روند، مشکلی برای تامین منابع آب و برق سال بعد نداریم. البته این روند ادامه پیدا نکرد و خشکسالی بر کشور مسلط شد.

همان سیاست بازها، سخنان فتاح، وزیر نیرو،‏ را دستاویز قرار داده و به جای توصیه مردم به صرفه جویی، که امری پسندیده و انسانی - اسلامی است، با سروصدا اعلام کردند که وزیر نیرو فهم درستی از بارش ها ندارد و چه و چه و...

با مطرح شدن این بجث ها، برخی از مردم نیز به جای در پیش گرفتن توصیه ها و نکات صرفه جویی به اسراف تشویق شدند و ضرر آن نیز نصیب خود مردم شد و سیاست بازها تصور نمودند با این کار، به احمدی نژاد ضربه زده اند،‏ درصورتی که مردم خود متضرر شدند.

برفرض که وزیر هم اشتباه کرد،‏ مگر خشکسالی یا صرفه جویی بحثی سیاسی است که با آن این گونه برخورد شود؟!؟


[ چهارشنبه 87/6/6 ] [ 11:34 عصر ] [ علی ] [ نظرات () ]

بسم رب القهار

سلام! امسال توفیق داشتم تا در غرفه وبلاگ های مهدوی در جشنواره طلیعه ظهور فعالیت کنم. در چند روز جشنواره چیزهای زیادی یاد گرفتم ولی یه یادگاری هست که برام خیلی جالبه.

در یکی از روزهای نمایشگاه دو پسر بچه به غرفه اومدن که از نوع لباس هاشون مشخص بود که جز طبقه های پایین جامعه هستند. با لهجه عربی صحبت می کردند و رنگ پوستشان هم تیره بود. احتمال دادم از عرب های اهواز باشند. از کامپیوتر سر در نمی آوردند و بیشتر با دکمه ها بازی می کردند. من هم برای چند دقیقه مانع بازی این جور بچه ها نمی شدم!

چند دقیقه گذشت و دو سه جوان عرب وارد غرفه شدند. به زبان عربی و با لهجه غلیظ با من صحبت کردند و وقتی متوجه شدند من چیزی نمی فهمم، با نوعی عصبانیت و توهین به آن سمت رفتند. آن پسر بچه که متوجه ماجرا شد، نزدیک شد و صحبت آن ها را برایم ترجمه کرد و من هم جوابشان را گفتم تا منتقل کند.

وقتی پسر بچه حرف های من رو منتقل کرد، اون جوان بهش گفت که عراقی هستی یا ایرانی؟(البته جملات بیشتری گفت که من فقط همین دو کلمه را فهمیدم!) پسربچه بلافاصله به او جواب داد: لا ... ایران ... انرژی هسته ای! ( به جای این نقطه چین ها، پسرک حرف هایی زد که متوجه نشدم)

بعد از این مکالمه چند ثانیه ای آن دو سه جوان رفتند و سپس آن دو پسربچه رفتند و من ماندم و غرفه و یک دنیا فکر ...

واقعاً باید می بودید و پسرک رو موقع ادای کلمه ایران و انرژی هسته ای می دیدید! پسرکی که نه چیزی از رایانه می داند و اینترنت را نمی شناسد و اصلا وضع مالی بدی هم دارد، به این عزت و صلابت و اقتدار کشورش در بین همه ملت های دنیا افتخار می کند!

الحمدلله الرب العالمین


[ شنبه 87/6/2 ] [ 11:35 عصر ] [ علی ] [ نظرات () ]

سلام! از زمانی که دکتر احمدی نژاد به ریاست جمهوری رسید، یکی از درخشان ترین دوران سیاست خارجی انقلاب به وقوع پیوست. دکتر که با ابراز نظرات امام خمینی (ره) و رهبری انقلاب، پایبندی خود به ولایت فقیه را به نمایش می گذاشت، آشوب و سروصدای زیادی در دنیا ایجاد کرد. به عنوان مثال می توان طرح مسئله هولوکاست و حذف اسرائیل را نام برد که اظهارنظر دکتر در حقیقت، نظر امام خمینی (ره ) و رهبری است.

از سروصدا کردن رسانه های دنیا که در دست یهودی هاست، نه تنها متعجب نشدیم، که در دل شاد هم شدیم چون فهمیدیم دکتر به هدف زده که این گونه "دارن خودشون رو خفه می کنن!" ولی آن موقع متعجب شدیم که برخی داخلی ها و حتی برخی مدعیان انقلاب(!) نیز از مرور نظر امام خمینی (ره)‏مبنی بر حذف اسرائیل  برآشفته شده بودند.

حالا گذشته ها گذشته و ان شاالله که اون ها درس شدن ولی همین چند روز پیش رهبری با سفرا دیدار کردند، به نکات جالبی اشاره کردند. ایشون در جایی از صحبت هاشون فرمودند:"این تفکر که نبود چالش به معنای آرامش و بهره مندی از منافع تصور شود، تفکر صحیحی نیست، زیرا در یک عرصه هماوردی عظیم جهانی مبتنی بر منطق زور، وجود چالش برای نظام اسلامی و ملت ایران که خواهان استقلال رأی و حرکت براساس اصول است، طبیعی و نشان دهنده پیشروی نظام اسلامی است."

 نظرهای دکتر احمدی نژاد که نظرات ولی فقیه بود. ولی فقیه هم لزوم اجرای آن را متذکر شدند. یاد اون شعری افتادم که می گه:" آفتاب آمد دلیل آفتاب" حالا دلم می خواد ببینم کی جرأت می کنه خودش رو ملتزم به ولایت فقیه بدونه ( که در انتخابات هم می خواد نامزد بشه!) و سیاست فعّال و رو به جلوی دولت نهم رو تقبیح کنه !

البته بعضی ها که ...!

 

بعد نوشت: در جشنواره طلیعه ظهور در غرقه وبلاگ های مهدوی در خدمتتان هستیم.


[ یکشنبه 87/5/20 ] [ 4:24 عصر ] [ علی ] [ نظرات () ]

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

پس از خلقت انسان، تعالی و پیشرفت این مخلوق که "اشرف مخلوقات" نام گرفته ، آغاز شده است. این صعود بشر، با نقش اصلی و غیرقابل انکار پیامبران الهی همراه بوده است. پیامبران در حقیقت انرژی های بالقوه انسان را به عمل تبدیل می کردند.

در کنار این صعود، می توان سقوط برخی را نیز نظاره کرد. افرادی که بدون توجه به تعالیم انبیا و امیال فطری خود،به سمت و سوی گمراهی قدم نهادند. این گمراهی دارای درجات و مرحله هایی بوده است که در ادامه می آید:

بدیهی است در تعالیم تمامی انبیا،‏ دین در متن جامعه و در تمامی امور صاحب نظر است و در جامعه دینی،‏ دین در تمامی امور دخیل است.

در ابتدا این افراد،‏ حضور حداکثری دین را منکر شدند و حضور حداقلی دین را در جامعه خواستار شدند. (در ایجاد این حالت، نقش کلیسا و اشتباه های آن بی اثر نبود). در حضور حداقلی ،‏ چه بسیار مسلمانانی که شاید نماز شب هم بخوانند و پیشانی های پینه بسته شان به چشم بیاید، ولی دین را در اقتصاد و سیاست و در کل در اداره جامعه دخیل و موثر نبینند.

با این نظریه، دین و خدا به گلدانی تبدیل شد بر روی طاقچه که فقط هنگام عبادت و نماز به کار می آمد و نه چیز دیگر!

با این طرزفکر‏ در حقیقت، بشر سقوطی مثال زدنی نمود و به جای اجرای تعلیمات الهی، به نفس سرکش خود، سرتعظیم فرود آورد. بشر پله های سقوط را پس از این باز هم طی کرد و به جایی رسید که خود را لایق تولید دین دانست. (نمونه های زیاد از دین ها و مکتب های ساختگی را حتماً می شناسید)

اما این پایان سقوط نبود،‏ همین که بشر خود را محتاج دین می دانست، نشانه خوبی برای امیدواری جهت هدایتش بود ، ولی ...

ولی در حال حاضر شاهد افرادی هستیم که نه تنها خود را محتاج هیچ دین و مسلکی نمی دانند بلکه هرگونه حقیقت داشتن آن ها را از پایه منکرمی شوند. این گروه که "شیطان پرست" نام گرفته اند، معتقد به هیچ حد و حدودی نیستند و معتقند تا ممکن است باید بدی کرد و به سمت لذت های شهوانی هجوم برد. دنیای آخرتی وجود ندارد. هیچ خدا و حقیقتی نیست.

یکی از مراسم های آن ها خونخواری است. مراسم مخصوص دیگری نیز دارند، که در آن دختری را می کشند و خون آن را می مکند.

در انتها یک سوال باقی می ماند:" آیا این پایان سقوط بشر است؟! "


[ چهارشنبه 87/5/16 ] [ 11:35 صبح ] [ علی ] [ نظرات () ]

سلام! با اتفاقاتی که در این چند روزه افتاد، به نظرم رسید که واقعاً ایرانی عجیب ترین شیعیان دنیا هستند. حالا می گی چرا؟ صبر کن.

1. در ایام ولادت حضرت علی یعنی حرام کننده ربا، بانک هایمان اقدام به سپرده پذیری با ربای بالاتر (بخوانید سود سپرده!) می نمایند!

2. وقتی شب عید می شه و مسافر در ترمینال ها زیاد می شه، قیمت ماشین ها و اتوبوس ها چند برابر می شه و اگر بپرسی چرا؟‏می گن: شب عید حضرت علی شده،‏مسافر زیاده و قیمت ها گرون می شه!!! یعنی میلاد حضرت علی که باید باعث توجه بیشتر ما به آموزه های ایشون باشه باعث دورتر شدن از دستورات ایشون در مورد ارزان فروشی و حرمت گران فروشی می شود!

حالا به من حق می دید که بگم ایرانی ها عجیب ترین شیعیان دنیا هستند!


[ دوشنبه 87/4/31 ] [ 12:6 عصر ] [ علی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

فقط یک سرباز هستم، نه کمتر (که وظیفه ام فراموشم شود) و نه بیشتر (که مغرور شوم) !
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 120
کل بازدیدها: 510736